ترجمه مقاله

بارمان

لغت‌نامه دهخدا

بارمان . (اِخ ) نام یکی از پهلوانان توران است . (برهان ) (رشیدی ) (فرهنگ سروری ) (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). نام پهلوانی بوده تورانی و معروف است . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام پهلوان تورانی که در جنگ دوازده رخ رهام بن گودرز او را کشته . (شرفنامه ٔ منیری ) (دِمزن ). رجوع به شعوری ج 1 ورق 180 شود. نام پسر ویس پهلوان توران . (فرهنگ شاهنامه ٔ شفق ص 38). و رجوع به دوازده رخ شود :
برفتند یکبارگی در زمان
چه رهام و گودرز با، بارمان .

فردوسی (از جهانگیری ) (فرهنگ نظام ).


|| نام مردی از بهادران ترکستان که قبادبن کاوه در جنگ افراسیاب با ایران بر دست وی کشته شد. (حبیب السیر چ خیام ج 1صص 188-189).
ترجمه مقاله