ترجمه مقاله

باروخ

لغت‌نامه دهخدا

باروخ . (اِخ ) (مبارک ) و او کاتب و دوست و مخلص ارمیای نبی بود. (ارمیا 32: 12). و کلامی را که خدا به ارمیای نبی القا فرمود در طوماری نوشته اولا در هیکل در حضور جماعت و بعد در حضور رؤسای یهود تلاوت نمود، و این معنی جماعت یهود را بشدت مضطرب ساخت بحدی که باروخ و ارمیای نبی را گفتند که خود را از حضور یهویافیم پادشاه پنهان سازند زیرا که چون یهویافیم قدری از مطالب طومار مذکور اصغا نمود فرستاده ، آن را گرفته به آتش سوخت . لکن خدای تعالی ثانیاً ارمیای نبی را بنوشتن آن امر فرموده بعضی مطالب دیگر نیز بر آن افزود و از جمله کارهای باروخ که شایسته ٔ ذکر است آنکه رساله ٔ ارمیای نبی را ببابل برده آن قوم را از عقوبت و قصاصی که از جانب الهی بر آن شهر معلق بود بیاگاهانید و چون مراجعت نمود اورشلیم محاصره شده و او و ارمیا را دستگیر نموده بزندان سپردند و بعد از آنکه شهر مفتوح گردید از زندان آزاد شده بمصر رفتند. رجوع به ارمیا شود. و باروخ را کتابی است که به اسم او مسمی و از جمله ٔ کتب جعلیه میباشد که کاتب آنها معلوم نیست . رجوع به سفر ارمیا شود. (قاموس کتاب مقدس ). محب ّ صادق ارمیای پیغمبر از انبیاء بنی اسرائیل بود و در نتیجه ٔ سعایت اعدا صدقیا او را با پیغمبر مذکور محبوس ساخت ، اما بخت نصر در زمان فتح قدس او را آزاد ساخت . وی با جمعی از یهودان بمصر رفت بقیه ٔ احوالش مجهول است یک سفر ازاسفار توراة نگارش وی است . (از قاموس الاعلام ترکی ج 2). و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 2 شود.
ترجمه مقاله