ترجمه مقاله

بارکده

لغت‌نامه دهخدا

بارکده . [ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بارانداز. شهری بازرگانی که محل افکندن مال التجاره باشد. موضعی که چون انبار مال التجاره باشد واین کلمه را صاحب حدود العالم در معانی مزبور آورده است : عمان شهری است عظیم ... و بارکده ٔ همه ٔ جهان است و هیچ شهری نیست اندر جهان که در وی بازرگانان توانگرتر از آنجا بود. (حدود العالم ). شوش ، شهری است [ بخوزستان ] توانگر و جای بازرگانان و بارکده ٔ خوزستان است و از وی جامه و عمامه ٔ خز خیزد. (حدود العالم ). جاجرم ... بارکده ٔ گرگان است . (حدود العالم ). بلخ ... بارکده ٔ هندوستان است . (حدود العالم ).
رجوع به بارگاه شود.
ترجمه مقاله