ترجمه مقاله

بارک

لغت‌نامه دهخدا

بارک . [ رِ ] (ص ، اِ) مخفف باریک است که در مقابل گنده باشد. (برهان ). مخفف باریک . (رشیدی ) (دِمزن ). رجوع به بارکک شود.(فرهنگ اسدی چ عباس اقبال ص 297). (مخفف باریک ) چیز نازک و آن که کلفت نباشد. (فرهنگ نظام ) :
خلخیان خواهی و جماش چمش
گردسرین خواهی و بارک میان .

رودکی .


و رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 3 ص 1022 شود. مخفف باریک است . خواجه عمید گفته :
حدیث غزل کم کنم در ثنایت
لطافت کنم درج بارک تر از مو.
(انجمن آرا) (جهانگیری ) (آنندراج ). باریک و دقیق . || پرده ای که احاطه میکند جنین را. (ناظم الاطباء). رجوع به شعوری ج 1 ورق 171 شود.
ترجمه مقاله