بارگاه بستن
لغتنامه دهخدا
بارگاه بستن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بار کردن و بستن چادرو خیمه بر ستور. حمل کردن آن بر چارپا :
ببندند بر فیل نر بارگاه
درآرند جنبش به این کارگاه .
ببندند بر فیل نر بارگاه
درآرند جنبش به این کارگاه .
هاتفی جامی (از ارمغان آصفی ).