ترجمه مقاله

باریز

لغت‌نامه دهخدا

باریز. (اِ) پاریز. پاییز، بمعنی خزان . (آنندراج ). پاییز و فصل پاییز. (ناظم الاطباء). پاییز. (دِمزن ). رجوع به پاییز شود. || در لهجه ٔ کرمانیان خورجین بزرگی که از پنبه یا پشم یا موی بافند و چون بر پشت ستور و بیشتر خر بگسترند دو کیسه مانند هر یک بر یک جانب ستورافتد و در آن سنگ و آجر و کوت و هم سبزی و هندوانه و خربزه و کدو کنند، و آنرا در طهران گاله خوانند.
ترجمه مقاله