ترجمه مقاله

باری

لغت‌نامه دهخدا

باری . [ ی ی ] (معرب ، اِ) بوریاء. بوری . باریاء. حصیر بافته . (آنندراج ). بوریا. (مهذب الاسماء). حصیر بافته و بوریاء. جوالیقی ، ذیل کلمه ٔ بوریاء بنقل از ابن قتیبه آرد: بوریاء فارسی و باری و بوری عربیست و محشی «المعرب » می نویسد: صاحب قاموس در ماده ٔ «ب ور» بر الفاظ مذکور کلمات : بوریه بضم با و تشدید یا و باریا بفتح با و تشدید یا و باریاء بفتح با و کسر راء را افزوده و همه ٔ آنها را بحصیر منسوج تفسیر کرده است . صاحب اللسان نیز بهمین شیوه رفتار کرده و صریحاً نوشته است که کلمات مزبور فارسی معرب اند در صورتی که سخن جوالیقی در اینجا درست نمیرساند که کدام فارسی و کدام عربی است : کالخص اذ جلله الباری . عجاج . (از المعرب جوالیقی صص 46-47) و ابن درید در الجمهره بنقل از سیوطی در المزهر آرد: از جمله ٔ کلمه هایی که عرب از فارسی گرفته باری است که اصل آن بوریا باشد.
ترجمه مقاله