ترجمه مقاله

بار عام

لغت‌نامه دهخدا

بار عام . [ رِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پذیرایی عمومی . شرفیابی همگانی ، مقابل بار خاص ، پذیرایی خصوصی . رجوع به «بار» شود : و آنروز بارعام بود. (کلیله و دمنه ).
بارعام است و در کعبه گشاده ست کز او
خاصگان بانگ در جنت مأوا شنوند.

خاقانی .


در نوبت بار عام دادن
باید همه شهر جام دادن .

نظامی .


آشنایان ره بدین معنی برند
در سرای خاص بار عام نیست .

سعدی (طیبات ).


ترجمه مقاله