ترجمه مقاله

بازاره

لغت‌نامه دهخدا

بازاره . [ رَ / رِ ] (اِ) آنکه در بازار نشیند و خرید و فروخت کند. بازارگان جمع و بازرگان مخفف این و اطلاق آن بر شخص واحد از عالم مژگان و دندان که جمع مژه و دندانست و بمعنی مُفرد مستعمل میشود پس بازرگان بضم زا چنانکه عوام کالانعام خوانند محض غلط باشد و صحیح بفتح . به هر تقدیر بمعنی سوداگر مجاز است و همین شهرت دارد. (آنندراج ). آنکه دربازار خرید و فروش میکند. سوداگر. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله