ترجمه مقاله

بازدانگان

لغت‌نامه دهخدا

بازدانگان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) ج ِ بازدانه . عریان البذور . گیاهانی که تخمک و دانه هایشان برهنه است ، یعنی در تخمدان یا برون بری (پوش میوه ٔ حاصل از جدار تخمدان در رسیدن ، مثل پوست گندم ) قرار ندارد. مانند کاج و سرو و امثال آنها. ( اندام شناسی پارسا ص 119 فهرست ). بازدانگان حدفاصل بین نهاندانگان و نهانزادان میباشند. (گیاه شناسی ثابتی ص 296 و 417).
ترجمه مقاله