ترجمه مقاله

بازپس ترین

لغت‌نامه دهخدا

بازپس ترین . [ پ َ ت َ ] (ص عالی ) عقب ترین . آخرین . بدنبال ترین : ازمله بازپس ترین شهری است که از وی به اندلس روند. (حدود العالم ).
ترجمه مقاله