بازپیچانیدن
لغتنامه دهخدا
بازپیچانیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) برگرداندن . بازگردانیدن :
حکیمی بازپیچانید رویش
مفاصل نرم کرد از هر دو سویش .
و رجوع به پیچانیدن شود.
حکیمی بازپیچانید رویش
مفاصل نرم کرد از هر دو سویش .
سعدی (صاحبیه ).
و رجوع به پیچانیدن شود.