ترجمه مقاله

باسرم

لغت‌نامه دهخدا

باسرم . [ س َ ] (اِ) زمینی را گویند که بجهت کشت و زراعت کردن آماده و مهیا کرده باشند. کشتزار. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (فرهنگ جهانگیری ) (هفت قلزم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زمینی است که برای زراعت حاضر کنند. (فرهنگ شعوری ). باسره وباسرم ، زمین شیار کرده که مهیای زراعت باشد. (رشیدی ). و رجوع به باسره شود.
ترجمه مقاله