ترجمه مقاله

باسطی

لغت‌نامه دهخدا

باسطی . [ س ِ ] (اِخ ) بنده علیخان باسطی یکی از شعرای هندوستان بوده که در سال 1160 هَ . ق . حیات داشته است ، مادر اودختر شیرافکن خان از بزرگان کابل بود. بنده علی خان ابتدا شیرافکن تخلص میکرد ولی بعداً که در شهر لکنهو از جمله ٔ مریدان شیخ عبدالباسط شد، تخلص خود را به باسطی تبدیل کرد، اشعاری از او باقی است . تذکره ای نیزبنام تذکره ٔ باسطی دارد. او از جمله ٔ شاگردان شیخ [محمد ] علی حزین لاهیجی نیز شمرده میشود. از اوست :
آن گلرخ شوخ دلستان را آرید
و آن لاله عذار نوجوان را آرید
یا در قدم او برسانید مرا
یا بر سرم آن سرو روان را آرید.

(از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1197).


ترجمه مقاله