ترجمه مقاله

باسیدن

لغت‌نامه دهخدا

باسیدن . [ دَ ] (مص ) پاسیدن . حراست . حفاظت کردن . (آنندراج ). محافظت کردن . حراست کردن . (ناظم الاطباء). و رجوع به پاسیدن شود.
ترجمه مقاله