ترجمه مقاله

باشتان

لغت‌نامه دهخدا

باشتان . (اِخ ) از نواحی هراة[ : هرات در ایام سلطان حسین میرزا بایقرا ] زراعت و عمارتش در افزود... در آن اوان از قریه ٔ باشتان تا ساقسلمان که چهار فرسخ مسافت است در طول و از دره ٔ دو برادران تا پل مالان که قریب دو فرسخ است در عرض تمامی فضای صحرا و بیابان باغ و بستان و حظیره و گلستان شده بود. (حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 650). محتمل است که این کلمه صورتی از باشان باشد. رجوع به باشان شود.
ترجمه مقاله