ترجمه مقاله

باشتین

لغت‌نامه دهخدا

باشتین . (اِ) باری که از میان شاخ بیرون آید. (فرهنگ رشیدی ). باری و میوه ای را گویند که از میان درخت برآید بی آنکه گل و بهار دهد. (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بمعنی باستین . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 180) (فرهنگ جهانگیری ). بارها بود که از میان درخت ببرند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). باری که از میان درخت بیرون آید. (نسخه ٔ دیگر از فرهنگ اسدی خطی ) (فرهنگ اوبهی ) :
پیش گرفته سبد باشتین
هر یک همچون در تیم حکیم .

منجیک (از فرهنگ اسدی ).


و رجوع به باستین شود.
ترجمه مقاله