ترجمه مقاله

باطرون

لغت‌نامه دهخدا

باطرون . (اِخ ) نام سردار رومی در زمان انوشیروان و محافظ شهر حلب . (لغات شاهنامه ص 40) :
حلب شد بکردار دریای خون
بزنهار شد لشکر باطرون .

فردوسی .


چه قیصر چه آن بی خرد باطرون
زبانش روان را گرفته زبون .

فردوسی .


|| نام موبدی معاصر انوشیروان . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله