ترجمه مقاله

باغر

لغت‌نامه دهخدا

باغر. [ غ ِ ] (اِ) آماس . ورم . (آنندراج ). || خنازیر. (آنندراج ). || گوشتی که زیر پوست گرد آید. (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 161). و رجوع به باگره و باغره شود.
ترجمه مقاله