ترجمه مقاله

باغستان

لغت‌نامه دهخدا

باغستان . [ غ ِ ] (اِ مرکب ) جایی که باغ بود. جایی که باغات بسیار در آن بود. (ناظم الاطباء) :
سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
وردرهمه باغستان سروی نبود شاید.

سعدی (بدایع).


|| رز. (یادداشت مؤلف ) . و در تداول مردم قزوین ، رزستان . موستان . موزارها. تاکستان .
ترجمه مقاله