ترجمه مقاله

باغ فیروزی

لغت‌نامه دهخدا

باغ فیروزی . [ غ ِ ] (اِخ ) باغی به غزنین که باغ پیروزی نیز خوانده میشد و مقبره ٔ سلطان محموددر آنجا بوده است : یک روز چنان افتاد که امیر بباغ فیروزی شراب میخورد بر گل و چندان گل صد برگ ریخته بودند که حد و اندازه نبود. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 252). امیر [ مسعود ] بر نشست و بر جانب سپست زار بباغ فیروزی رفت و تربت پدر را رضی اﷲ عنه زیارت کرد و بگریست .. وگفت ... پدرم این باغ را دوست داشت از آن فرمودی وی را اینجا نهادن ، و ما حرمت او را این بقعت بر خود حرام کردیم که جز بزیارت اینجا نیاییم ، سبزیها و دیگر چیزها که تره را شایست ، همه را برباید کند و همداستان نباید بود که هیچ کس بتماشا آید اینجا. (تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 256). و رجوع به باغ پیروزی شود.
ترجمه مقاله