ترجمه مقاله

باقیة

لغت‌نامه دهخدا

باقیة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) تأنیث باقی . آنکه بپاید. زنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، باقیات ، بَواق . (از اقرب الموارد). || عمل صالح . || گاهی بجای مصدر استعمال شود. بقاء. و منه قوله تعالی : فهل تری لهم من باقیة ؛ ای بقاء. (منتهی الارب ). || البقیه و الباقیه ، هر عبادتی که قصد از آن وجه خدای تعالی باشد و بهمین دلیل آمده است که : بقیةاﷲ خیر لکم . (از تاج العروس ). بقیه عبارت از مراقبت و طاعة است . (تاج العروس ). و رجوع به باقیات شود.
ترجمه مقاله