بالاخوانی
لغتنامه دهخدا
بالاخوانی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) کنایه از آن است که کسی چیزی را زیاده از آنچه هست وانماید. (برهان قاطع). یعنی زیاده از آنچه هست خود راوانمودن . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). خود را زیادتر از آنچه هست وانمودن . (فرهنگ نظام ) :
یک خود را بصد سازد ظهوری خرج در مجلس
کند تا مدعی را زیر،بالاخوانیی دارد.
چو دید از قامت او سرو نرخ خویش را نازل
ز بالاخوانی بیجای قمری منفعل باشد.
یک خود را بصد سازد ظهوری خرج در مجلس
کند تا مدعی را زیر،بالاخوانیی دارد.
ظهوری (از آنندراج ).
چو دید از قامت او سرو نرخ خویش را نازل
ز بالاخوانی بیجای قمری منفعل باشد.
محسن تأثیر (از آنندراج ).