ترجمه مقاله

بالا بالا

لغت‌نامه دهخدا

بالا بالا. (ق مرکب ) بسیار بالا. در تداول عام ، بالاترین قسمت از صدر مجلس : فلان بالابالاها می نشیند؛صدر مجلس می گزیند. || طبقات برتر. خواص . مقابل زیردستان و فرودستان . || بی اطلاع و بی توسط دیگری . گویند: فلان بالابالا کار خود را انجام داد، یعنی بدون اطلاع و کمک کسی که با او در آن کار دخیل بود. (فرهنگ نظام ). اما گفته ٔ فرهنگ نظام با معنی دوم متناسب تر است . || محیلانه . بطور خدعه . (ناظم الاطباء). اما این معنی جای دیگر دیده نشد.
ترجمه مقاله