ترجمه مقاله

بالوایه

لغت‌نامه دهخدا

بالوایه . [ ی َ ] (اِ) بعضی گویند پرنده ایست کوچک و سیاه و کوتاه پا که شب و روز در پرواز می باشد مگر در هنگام بچه کردن که به سوراخی رود، و اگر بر زمین افتد نتواند برخاست ، و آنرا به عربی ابابیل گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ). مرغکیست چون گنجشک سیاه و سفید باشد و کوتاه پای بود و چون بر زمین نشیند دشوار تواند برخاست و بدین سبب بیشتر بر دیوار و درخت نشیند. (صحاح الفرس ) (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). پرنده ایست که در سقف خانه ها آشیان کند. (برهان قاطع). مرغکی است سیاه و سپید چون گنجشک و اگر بر زمین نشیند برنتواند خاست . (لغت فرس اسدی ). پرستوک باشد و آنرا بالوانه نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). مرغکی است سیاه و سپید چون گنجشک و اگر بر زمین نشیند برنتواند خاستن .کوتاه پای ، بر درخت نشیند و بر دیوار که پایهایش پهن بود. (فرهنگ اسدی ). در نسخه ای از لغت فرس بالوایه ودر نسخه ٔ دیگر پالوانه آمده و در برهان جامع بالوایه بر وزن خاگیانه است که شاید مؤلف آن بالوانه را صحیح میدانسته است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مرغ کوچکی است ابلق رنگ که نامهای دیگرش چلچله و پرستوک است ، شاید وجه این باشد که مرغ مذکور همیشه بر بلندی می نشیند و اگر اتفاقاً بخواهد بر زمین نشیند باید بالش را قدری باز نگاهدارد تا در پریدن آسان باشد، پس بالوایه (بال باز) است وقتی که برزمین نشیند. بلوایه مخفف آن است . (فرهنگ نظام ). پرستوک . ابابیل . (ناظم الاطباء). در تداول خراسان هم بُلوایَه گویند :
آب و آتش بهم نیامیزد
بالوایه ز خاد بگریزد.

عنصری (از لغت فرس اسدی ).


شاید تصحیف بادوایه است . (یادداشت مؤلف ). پالوایه . رجوع به پالوایه و نیز رجوع به پادوایه شود.
ترجمه مقاله