ترجمه مقاله

بالوش

لغت‌نامه دهخدا

بالوش . (اِ) کافور مغشوش باشد. بالوس . (برهان قاطع) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ) و رجوع به بالوس شود. || بت . || شپش . || (ص ) چیز چرکین . (ناظم الاطباء). اما سه معنی اخیر در فرهنگهای دیگر دیده نشد.
ترجمه مقاله