ترجمه مقاله

بالیة

لغت‌نامه دهخدا

بالیة. [ ل ِ ی َ ] (ع ص ) تأنیث بالی ، کهنه . قدیم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پوسیده . ج ، بالیات .
- ثیاب بالیة ؛ لباس های کهنه و ژنده .
- عظام بالیة ؛ استخوانهای کهنه . (یادداشت مؤلف ) :
عظام بالیه کی رتبت عظام دهد؟

ملک الشعراء بهار.


و رجوع به بالی شود.
ترجمه مقاله