بامین
لغتنامه دهخدا
بامین . (اِخ ) نام قصبه ایست از اعمال هرات بر ناحیه ٔ بادغیس . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظاهراً همان بامئین است و البته غیر از بامی و بامیان معروف است که در نواحی شمال شرقی افغانستان امروزی است . و منسوب به بامین ، بامنجی است :
دیگر چو تو کیست چون تو گشتستی
مفتی و فقیه بلخ و بامین را.
|| صورت دیگری از بامی لقب شهر بلخ :
گویی که فلان فقیه گفته ست
آن فخر امام بلخ بامین .
گه بلابین بلخ بامینم
گه غم آگین مرو شهجانم .
دیگر چو تو کیست چون تو گشتستی
مفتی و فقیه بلخ و بامین را.
ناصرخسرو (دیوان ).
|| صورت دیگری از بامی لقب شهر بلخ :
گویی که فلان فقیه گفته ست
آن فخر امام بلخ بامین .
ناصرخسرو.
گه بلابین بلخ بامینم
گه غم آگین مرو شهجانم .
روحی ولوالجی .