ترجمه مقاله

بانی

لغت‌نامه دهخدا

بانی . (پسوند) (از: بان پسوند حفاظت + ی حاصل مصدر) این ترکیب تنها بکار نرود و بلکه «بان » به آخر اسامی درآید و اسم مرکب سازد و سپس یاء به آن اضافه شودو معنی مصدری و غیره بدان دهد چون : آس بانی ، آسیابانی ، اشتربانی ، بادبانی ، باغبانی ، پاسبانی ، پالیزبانی ،پشتبانی ، پیلبانی ، جنگلبانی . (و نیز نام اداره ای جزء وزارت کشاورزی که حفاظت و مراقبت جنگلهای ایران رابعهده دارد). جهانبانی ، دربانی ، دروازه بانی ، دژبانی (و نیز اداره ای از ادارات وزارت جنگ که جانشین قلعه بیگی سابق شده است ). دشتبانی ، دوستاق بانی ، دیده بانی ،راهبانی ، رزبانی ، رمه بانی ، زندان بانی ، ساربانی ، ستوربانی ، شتربانی ، شهربانی (و نیز سازمان مهمی جزء وزارت کشور که امنیت و نگهبانی شهرها با اوست و سابقاً بدان نظمیه میگفتند). شیربانی ، فیلبانی ، قلعه بانی ، کرجی بانی ، کشتی بانی ، گاوبانی . گله بانی . گوبانی ، مرزبانی ، مهربانی ، میزبانی ، ناوبانی ، نگاهبانی ، نگهبانی ، یخچال بانی . و رجوع به همین کلمات در ردیف خود شود.
ترجمه مقاله