ترجمه مقاله

باوند

لغت‌نامه دهخدا

باوند. [ وَ ] (اِخ ) باوند شاپور پسر کیوس پسر قباد پسر فیروز از ملوک مازندران . اول سلاطین طبقه ٔ اول از طبقات ثلاث آنها که به ملوک جبال معروفند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ، ج 2 ص 335 و 336 و ج 3 صص 418-421 شود.
- آل باوند ؛ خاندان باوندی که ملوک مازندران بودند. و رجوع به آل باوند، و باوندیه و فهرست زامباور شود.
ترجمه مقاله