ترجمه مقاله

باکوس امستا

لغت‌نامه دهخدا

باکوس امستا.[ اُ م ِ ] (اِخ ) ظاهراً همان باکوس رب النوع شراب است . در تاریخ ایران باستان در ذیل عنوان : جدال سالامین بروایت پلوتارک ، نام مذکور بدینسان آمده است : پس فوراً «افران - نیدس غیبگو» دست تمیستو کل را گرفته به او امر کرد که این سه نفرجوان را به باکوس اُمستا قربان کنند. (ج 1 ص 82).
ترجمه مقاله