ترجمه مقاله

بایز

لغت‌نامه دهخدا

بایز. [ ی ِ ] (ع ص ) بائز. زنده و مرد نیکوحال . (ناظم الاطباء). عائش . (تاج العروس ). || هالک . (تاج العروس ). و این از اضداد است .
ترجمه مقاله