ترجمه مقاله

بایندرخان

لغت‌نامه دهخدا

بایندرخان . [ ی َ دُ] (اِخ ) از امراء طوالش در زمان شاه طهماسب صفوی و سلاطین بعد از او. امیر بزرگ طایفه ٔ طوالش بود و در آستارا مسکن داشت ، و پسرش امیر حمزه خان بود که در اوایل جلوس شاه عباس او طغیان کرد. ساوردخان نواده ٔ بایندرخان نیز بعد از پدر حاکم آستارا بود. و رجوع به عالم آرای عباسی ص 112، 141، 267، 269، 441 و1086شود.
ترجمه مقاله