با رنگ و بوی
لغتنامه دهخدا
با رنگ و بوی . [ رَ گ ُ ] (ص مرکب ) با آب وتاب و کروفر استعداد تمام . (آنندراج ) (دِمزن ). یعنی داب و داراب . و کروفر. و استعداد تمام :
سوی شهر ایران نهادند روی
سپاهی بدان گونه با رنگ و بوی .
سوی شهر ایران نهادند روی
سپاهی بدان گونه با رنگ و بوی .
فردوسی (از شرفنامه ٔ منیری ).