ترجمه مقاله

بتفور

لغت‌نامه دهخدا

بتفور. [ ب َ ] (اِ) پیرامون دهان را گویند مطلقاً خواه از انسان و خواه از حیوان دیگر. (برهان قاطع). پیرامون دهن . پوز. برپوز. برپوس . (فرهنگ جهانگیری ). اطراف دهن . گرداگرد دهان . بتپوز. بدفوز. (فرهنگ ضیاء). گرداگرد دهان حیوانات و انسان . (ناظم الاطباء) :
عاریت داده پدر سبلت و ریش و بتفور
به بخارا شده هنگام صبی علم آموز.

سوزنی .


شاید صورتی یا تصحیفی از بتفوز باشد. رجوع به بتفوز شود. || اطراف بینی . (ناظم الاطباء). || گرداگرد کلاه . || منقار مرغان . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله