ترجمه مقاله

بتم

لغت‌نامه دهخدا

بتم . [ ب ُ / ب َ ت َ/ ب ُت ْ ت َ ] (اِخ ) ناحیه و قله ٔ کوهی به فرغانه . (از ناظم الاطباء). ناحیه ای است یا قله ای است یا کوهی است به فرغانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و این سلسله کوه به بتم اول و اوسط و آخر معروف است . از آن کوههابخاری متصاعد میگردد و معادن نقره و طلا و زاج و نشادر دارد و رودخانه هائی که به طرف بخارا و سمرقند جریان می یابند ازین کوه سرچشمه میگیرند. (از قاموس الاعلام ). نام کوه یا قلعه ای است بسیار محکم و معادن طلا و نقره و زاج و نوشادر در آن است که به اکناف عالم حمل شود، و در آنجا محلی است شبیه به غار و از آن بخاری شبیه به دود خارج میشود و شبها رنگ آتش دارد و کسی از شدت حرارت به آن داخل نتواند شد مگر اینکه لباس نمناک خشن بپوشد و پس از ورود زودتر بیرون آید، و این بخار جای جای تغییر کند. جبال بتم به بتم اول و اوسطو داخل معروف است و کلیه ٔ آبهائی که بخارا و سمرقندو ناحیه ٔ سغد را مشروب میکنند از بتم اوسط سرچشمه میگیرد و به برغرو منجیکث و سمرقند میرسد. رود صغانیان نیز از آن سرچشمه میگیرد. (از معجم البلدان ). و رجوع به بتمان و بتم کوه در نزهة القلوب ج 3 ص 213 شود.
ترجمه مقاله