ترجمه مقاله

بتگری

لغت‌نامه دهخدا

بتگری . [ ب ُ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل بتگر. ساختن بت . بت سازی :
ز نقاشی و بتگریها که کردی
ز تو خیره ماندست نقاش و بتگر.

فرخی .


گر آرایش تن ز بتگر بود
تنت را میارای کاین بتگریست .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله