ترجمه مقاله

بجة

لغت‌نامه دهخدا

بجة. [ ب َج ْ ج َ ] (ع اِ) قرحه ای که در چشم برآید. (از اقرب الموارد). آبله ریزه که که در چشم برآید. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تورک . || خونی که از فصد شتر آید. و از اینجاست حدیث : اراحکم اﷲ من الجبهة و السجة و البجة. (از اقرب الموارد). خون رگ زده ٔ شتر که آن را عرب جاهلیت در سال قحط می خوردند. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله