ترجمه مقاله

بحیر

لغت‌نامه دهخدا

بحیر.[ ب َ ] (ع ص ، اِ) مبتلی به بیماری سل . مسلول . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِخ ) نام چهارتابعی و چهار صحابی است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نام کوهی است . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله