بخدقلغتنامه دهخدابخدق . [ ب ُ دُ ] (ع اِ) اسفرزه . اسپرزه . اسفیوس . بزرقطونا. در نشوءاللغة بحدق ضبط شده است . و رجوع به نشوءاللغة ص 92 و بحدق شود.