ترجمه مقاله

بخنورور

لغت‌نامه دهخدا

بخنورور. [ ب َ نوز وَ ] (ص مرکب ) رعددار. دارای رعد :
عاجز شود ز اشک دو چشم و غریو من
ابر بهارگاهی و بخنورور مطر .

(از یادداشت مؤلف ).


و رجوع به بخنو شود.
ترجمه مقاله