ترجمه مقاله

بخورالاکراد

لغت‌نامه دهخدا

بخورالاکراد. [ ب َ / ب ُ رُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است علفی ، پایا، به ارتفاع 60 سانتیمتر تا یک متر (در محیطهای مساعد تا 2 متر) که در مزارع مرطوب ، چمنزارها، جنگلها و گاهی درلای تخته سنگهای سواحل دریا می روید. ساقه های آن شیاردار و برگهایش با پهنک منقسم به تقسیمات باریک و درازو نخی شکل و گلهای آن زردرنگ و مجتمع بصورت چتر مرکب است . ریشه ٔ آن تیره رنگ و گوشتدار و محتوی شیره ٔ روان است و شیره ٔ آن مصرف درمانی دارد. در نواحی غربی ایران ، در سیلاخور دیده می شود. شمرةالخنازیر. (از گیاهان دارویی علی زرگری ص 768). سیابوه . یربطوره . اندراسیون . حمابی . (لکلرک ). بخورالاکراد از آن جهت نامند که کردان در بلاد خود در بخورات بسیار استعمال می نمایند. (مخزن الادویه ). سیاه بو. بوقیدانن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به گیاهان دارویی زرگری و تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن الادویه و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 72 شود.
ترجمه مقاله