ترجمه مقاله

بخور مریم

لغت‌نامه دهخدا

بخور مریم . [ ب َ / ب ُ رِ م َرْ ی َ ] (ترکیب اضافی ) گیاهی است از تیره ٔ پامچالها که از گلهای زینتی مرغوب است . گلهای آن دارای دم گل خمیده میباشد و ریشه اش ضخیم غده ای است . گلهایش برنگهای ارغوانی و قرمزِ تیره و سفید و صورتی میباشد. در ریشه ٔ غده ٔ گیاه مزبور ماده ای بنام سیکلامین که دارای اثر مسهلی شدید است وجود دارد و بعلاوه دارای مواد گلوسیدی و اسیدسیکلامیک میباشد. ریشه ٔ غده ٔ تازه و له شده ٔ این گیاه را بصورت ضماد بر روی تومرهای خنازیری قرار می دهند. در اکثر نقاط دنیا از جمله نواحی شمالی ایران این گیاه می روید. گل نگونسار. شجره ٔ مریم . بولف . عرطنیثا. خبزالمشایخ . ولف . رقف . رکف . اذن الارنب . هوم الیهودا. سیکلمه . سیکلامن . گل سیکلمه . قعلامنیس . آذریون . اذریون . اذریونه . ذهبیه . پنجه ٔ مریم . (از فرهنگ فارسی معین ذیل «گل نگونسار»). باسیوس . فوفیلاطینوس . عرطنیثا. حرمل . (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ). گیاهی است که به پنج انگشت ماند و خوشبو بود و آتش پرستان بوقت ستایش و پرستش بدست گیرند. گویند مریم مادر عیسی دست بر آن زد آن بصورت پنج انگشت شد و آن را شجره ٔ مریم و بعربی خبزالمشایخ و بیونانی فعیلاسوس خوانند یرقان را نافع است . (ازبرهان قاطع) (از هفت قلزم ). کف مریم . رکفه . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن الادویه و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 71 و پنجه ٔ مریم شود.
ترجمه مقاله