بدبویی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) عفونت و گندگی . (ناظم الاطباء). دفر. گندگی . گندایی . بخار. نتن . عفونت . (یادداشت مؤلف ): خَمَن ؛ بدبویی . (منتهی الارب ). چون رنیاد را در دهان نگاه دارند بدبویی دهان و درد دندان را زایل گرداند. (ریاض الادویه ).
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.