بدقلقی
لغتنامه دهخدا
بدقلقی . [ ب َ ق َ ل ِ / ق ِ ل ِ ] (حامص مرکب ) بدخویی . بدادایی . بدجنمی (بیشتر در اسب ). (از یادداشتهای مؤلف ).
- بدقلقی کردن ؛ بدخویی نمودن . ناسازواری کردن . (یادداشت مؤلف ).
- بدقلقی کردن ؛ بدخویی نمودن . ناسازواری کردن . (یادداشت مؤلف ).