ترجمه مقاله

بدنام

لغت‌نامه دهخدا

بدنام . [ ب َ ] (اِ) مرضی است که اسب و استر و خر را بهم رسد و آن را سراجه گویند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (هفت قلزم ). آزاری در ستور. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله