ترجمه مقاله

بدید

لغت‌نامه دهخدا

بدید. [ ب َ ] (ع اِ) هر آنچه از کاه و پنبه و پشم و جز آن پر کرده در زیر زین و پالان نهند تا پشت ستور ریش نگردد. (ناظم الاطباء). بداد زین .(از منتهی الارب ). ج ، بدائد و اَبِدَّة. و رجوع به بِداد شود. || خرجین . || مانند و همتا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مثل و نظیر. (از ذیل اقرب الموارد). || (ص ) فلاة بدید؛ بیابانی که در آن کسی نباشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بیابان پهناور. (از ذیل اقرب الموارد). بدیدة.
ترجمه مقاله