ترجمه مقاله

برخاست

لغت‌نامه دهخدا

برخاست . [ ب َ ] (مص مرکب مرخم ، اِ مص مرکب ) مصدر مرکب مرخم است از برخاستن . قیام :
هرکه را بر سماط بنشستی
واجب آمد بخدمتش برخاست .

سعدی .


- نشست و برخاست ؛ نشست و خاست . مجالست .
ترجمه مقاله