ترجمه مقاله

برخفچ

لغت‌نامه دهخدا

برخفچ . [ ب َ خ َ ] (اِ) برخفج . برغفج . کابوس . بختک . عبدالجنة. (فرهنگ فارسی معین ). کابوس که گرانی باشد که در خواب بر مردم افتد و فرنجک نیز گویند. (ناظم الاطباء). گرانی که در خواب بر مردم افتد و آنرا بعربی کابوس و عبدالجنة خوانندو بعضی آنرا از شیاطین میدانند و به این معنی بجای حرف اول یای حطی هم آمده است یعنی پرخفچ . (برهان ).
ترجمه مقاله