ترجمه مقاله

برخورد

لغت‌نامه دهخدا

برخورد. [ ب َ خوَر / خُرْ ] (مص مرخم ) برخوردن . ملاقات . تصادم . ملاقی شدن . (از غیاث ).
- بد برخورد ؛ ترشرو و متکبر و خشن بهنگام دیدار.
- برخورد خوبی نکردن ؛ نیک تلقی نکردن و به ترشروئی و سردی دیدار کردن .
- خوش برخورد؛ گشاده رو و مؤدب بهنگام ملاقات . || رفتار. معامله . مصاحبت . (یادداشت مؤلف ). || تقاطع. || تصادف . صدفه . (یادداشت مؤلف ). بهم رسیدگی با شدت .
ترجمه مقاله